زندگینامه
علیرضا فرزند ششم خانواده بود و در پنجمین روز مرداد ماه 1366 در روستای خیرآباد تیران و کرون از توابع شهرستان نجف آباد اصفهان متولد شد. او 5 برادر و یک خواهر دارد. پدرش هدایت الله کشاورزی ساده و سختکوش بود. مادرش عفت حکیمی همسری وفادار، مهربان و معتقد که از کودکی فرزندانش را با قرآن و اهل بیت آشنا ساخت و ذات درونی آنها را به شیوه و سیره ی ائمه تربیت کرد.
علیرضا در یک خانواده روستایی و با ایمان بزرگ و قد کشید. خانواد های که با روحیه مذهبی بودنشان به او راه و رسم بندگی خدا را یاد دادند. دوران تحصیلات دبستان تا راهنمایی را در تیران و کرون گذراند. علیرضا از همان دوران تحصیل جزء فعالان فرهنگی پایگاه بسیج و مسجد بود. به خاطر شغل پدر به نجف آباد آمدند و علیرضا تحصیلات دبیرستان را در هنرستان دکتر علی شریعتی نجف آباد در رشته برق ادامه داد.
بعد از اخذ دیپلم به علت عشق و علاقه به نظام جمهوری اسلامی به استخدام سپاه در آمد و توفیق پاسداری از آرما نهای امام و رهبری نصیبش شد. با پشتکار وفعالیتهای شبانه روزی خود پله های خدمت به این حوزه را یکی پس از دیگری طی کرد. در اواخر سال 1388 بعد از توسل به حضرت زهرا )س( در حرم امام هشتم )ع( با دختری پاک و نجیب از خانواد های مذهبی به نام آزاده عشوری ازدواج کرد.ثمره ی این ازدواج فرزندی به نام علی اکبرمی باشد. سال 1389 در رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور چادگان قبول شد و همزمان با تحصیل دانشگاهی در سن 25 سالگی برای دفاع از کشور و آرما نهای شهدا و امام عزیز در منطقه ی کردستان به مقابله با گروهکهای معاند پژاک پرداخت. بعد از فار غ التحصیلی دانشگاه در سال 1393 برای گذراندن ادامه دوره ی تخصصی زرهی به دانشگاه شیراز رفت و با اخذ درجه افسری و با اراده قو یتر، جهت کار به لشکر زرهی هشت نجف اشرف برگشت. در اسفند ماه 1393 برای مقابله با گرو ههای تکفیری و داعش به کشور سوریه اعزام شد و سرانجام در 29 اسفند 1393 در ایام شهادت حضرت زهرا با اصابت ترکش آرپی چی در منطقه شیخ هلال سوریه روح بلندش آسمانی شد 1.
وصیت نامه
...بسم الله، رمز عشق به خدا و توکل به اوست.
به هر کسی که رحمن و رحیم است عشق می ورزم و کارم را با توکل به او آغاز می کنم که بردن نام او سبب رحمت است.
بسم الله ذکر خداست. یعنی؛ اینکه خدایا! من تو را فراموش نکرده ام.
بسم الله بیانگر انگیزه من است. یعنی؛ خدایا! هدفم تو هستی، نه مردم، نه طاغوت، نه جلوه ها و نه هوسها و غیره.
معبودا! به بزرگی چیزهایی که داده ای آگاه و راضی ام کن تا کوچکی چیزهایی که ندارم آرامشم را بر هم نزند.
سلام بر پسر عزیزم « علی اکبر »، این تنها یادگار من، ای عزیزتر از جانم. از روزی که خداوند تو را به ما داد، زندگیمان رنگ و بوی دیگری گرفت. تو و مادرت از بزرگترین سرمایه های زندگی من بودید. در زندگیت به مادرت بسیار احترام بگذار که از زنان پاک و بزرگ روزگار است و هر چه می خواهی از مادرت بخواه تا برایت دعا کند. برایت خیلی حرفها دارم ولی زمان و مکان این اجازه را نمی دهد تا برایت بنویسم، فقط بدان که بسیار بسیار دوستت دارم و در زندگیت همواره رهرو و پشتیبان رهبری باش که امتداد آن ولایت حضرت مهدی، امام عصر)عج( می باشد و فرمانش، فرمان ولایت و فرمان خداست.
......انتهای تاریکی روزنه ای ا ست به روشنایی و رسیدن به روشنایی گذری ا ست ا زتاریکی
عکس
مستند
