چشم‌پوشی از دستورات نوار دستور
پرش به محتوای اصلی
داشنگاه پیام نور
 

شهید اسحاق رنجوری مقدم
کنگره شهدای دانشجوی دانشگاه بوشهر

​​

شهید اسحاق رنجوری مقدم

 

اسحاق رنجوري مقدم در سال 1343 ه ش در يکي از روستاهاي مازندران در خانواده اي زحمتکش و متدين به دنيا آمد. از همان کودکي نسبت به پايگاه اجتماعي و موقعيت خانواده خود در جامعه درکي گسترده و عميق داشت و درفراگيري فرائض ديني و مذهبي، استعدادي خاص از خود نشان مي داد. به خاطر دلبستگي فراوان خانواده به دين مبين اسلام و براثر تعاليم مذهبي پدر، در تمام مراسم مذهبي و اعياد ديني شرکت مي کرد و از گردانندگان اين گونه مراسم بود. با اينکه خانواده به کمک و همراهي او در امر معاش و کشاورزي نياز فراوان داشت، اما با همت پدر، عليرغم امکانات بسيار ناچيز و اندک، در تابستانهاي گرم و زمستانهاي سرد و پر باران مازندان، به همراه برادرش محسن، به مدرسه مي رفت. پس از بازگشت از مدرسه به دليل اينکه احساس مسئوليت مي نمود، در امور کشاورزي به پدر کمک مي کرد. به اين ترتيب در کنار درسهاي مدرسه، درس کار و زندگي را نيز با تمام وجود فرا مي گرفت؛ اين ناملايمات و سختيها او را چون فولاد آبديده مي ساخت و صبوري را به او مي آموخت. بعد ها به همراه خانواده به زابل بازگشت و در زابل درس و مدرسه را پي گرفت. او در تمام مدت تحصيل، شاگردي کوشا، ممتاز و مؤدب بود و مورد تشويق و تحسين بسيار قرار مي گرفت.

در همين زمان، رفت و آمد او و برادرش، شهيد محسن، در مساجد و محافل ديني و مذهبي رو به افزايش گذاشت و به دنبال آن به همراه تني چند از دوستان، گروهي را تشکيل دادند و با ايجاد کلاسها و دوره هاي قرآن در زابل و روستاهاي اطراف آن، به روشنگري پرداختند؛ اما هيچ يک از اين مسائل، باعث نشد از خانواده غافل شود و آنها را فراموش کند، بلکه در کوچکترين فرصتي که دست مي داد، با دست فروشي در کنار خيابان، به اقتصاد خانواده کمک مي کرد.
اعتقادها و باورهايي که شهيد از کودکي با آنها باليده بود، در دوران جواني و به هنگام تحصيل در دبيرستان، به صورت تحول فکري عظيمي جلوه گر شد و در نهايت، گذشته اي پويا و درخشان را در زندگي پربار شهيد ترسيم کرد. دراين دوره شهيد و دوستانش کانوني را تأسيس کردند که ضمن شناساندن قرآن و معارف ديني، پايه هاي مبارزه اي عميق و جدي بر ضد رژيم طاغوت را استوار نمودند. اين گروه کوچک قبل از انقلاب اسلامي کارهاي بزرگ انجام داده اند؛ در راه پيروزي انقلاب، رنجهايي بسيار متحمل شدند و پس از پيروزي انقلاب تمام اعضاي آن به بسيج پيوستند و در راه استوار نمودن بنيانهاي جمهوري اسلامي از هيچ تلاشي دريغ ننمودند.
شهيد اسحاق رنجوري مقدم، يکي از بنيانگذاران انجمن اسلامي دبيرستان آزادي زابل بود و با وجود سن کم (16 يا 17 سال )، هر دو روز يک بار، در مراسم صبحگاه سخنراني مي کرد و دوستان دانش آموز خود را نسبت به انقلاب و ارزشهاي مقدس آن آگاه مي نمود.
قبل از به پايان بردن تحصيلات دبيرستاني،تکليف خود را در رفتن به جبهه هاي نبرد ديد؛ از اين رو در سال چهارم دبيرستان به جبهه رفت، اما در عمليات فتح المبين از ناحيه سر و صورت مجروح گرديد و به اجبار به زابل بازگشت و درس و تحصيل را پي گرفت. همزمان به عضويت سپاه پاسداران در آمد و در واحد تبليغات و انتشارات سپاه شروع به فعاليت کرد. او در اين قسمت، در امر تبليغ، جمع آوري و اعزام نيرو به جبهه ها، تلاش ها نمود و فعاليت هاي بسيار کرد.
در سال 1361، به همراه برادرش، محسن، مجدداً به جبهه ها شتافت و در عمليات والفجر يک شرکت کرد؛ در همين عمليات، برادرش، محسن به درجه رفيع شهادت نايل شد، ولي اسحاق با وجود وابستگي و علاقه بسيار شديد به محسن، در مصيبت از دست دادن او صبر پيشه کرد و خانواده را نيز به صبوري دعوت مي نمود.
اندکي پس از ازدواج، به منطقه بلوچستان اعزام شد و حدود يک سال درآن منطقه فعاليت کرد؛ سپس به عنوان مسئول واحد بسيج زابل به سيستان برگشت و پس از آن در قرارگاه انصار زابل جانشيني مسئول قرارگاه منصوب شد، اما به دليل عشقي که به مردم خطه بلوچستان و خدمت به آنان داشت، مجدداً به بلوچستان رفت و مسئوليت طرح و برنامه قرارگاه انصار را بر عهده گرفت. پس از مدتي دوباره به نيروي مقاومت منتقل شد. از آنجا که شهيد اسحاق شناختي گسترده از منطقه بلو چستان و مردمش داشت و به هنگام مسئوليت واحد بسيج آن منطقه، فعاليتهاي ارزشمندي انجام داده بود، به فرماندهي سپاه پاسداران شهر پيشين منصوب شد و اين آخرين مسئوليتي بود که به آن شهيد بزرگوار واگذار شد.
او مديري مؤمن و مدبر بود و رمز تمام موفقيت هايش، ايمان و اعتقاد خالصانه به ارزشهاي ديني، اعتقادي و انقلابي بود. درمورد مسائل اطلاعاتي، بهترين طراح و متفکر واحد بود و در مسائل امنيتي، عالي ترين و برجسته ترنن برنامه ريز عمليات بود و هميشه بهترين نتيجه ها را مي گرفت. در بسيج، موقعيتي خاص در بين اقشار مختلف مردم استان اعم از فارس و بلوچ داشت و بهترين روشنگر و تفهيم کننده ارزشهاي مقدس انقلاب اسلامي دربين اهل سنت به شمار مي آمد؛ آنچنانکه توانست چهره واقعي يک پاسدار را در آن منطقه به بهترين نحو به نمايش بگذارد. او روحيه اي لطيف، انعطاف پذير و مهربان داشت و به همين دليل در بين مردم، محبوبيتي فراوان به دست آورد، اما در برخورد با معاندان، اشرار و قاچاقچيان بسيار سخت گير بود و مصداق بارز آيه «اشداءعلي الکفار ،رحماءبينهم » در درگيري و برخورد با قاچاقچيان مواد مخدر، شجاعت کم نظيري از خود نشان مي داد و سرانجام در يکي از همين مأموريت هاي بي شمار در تاريخ 24/11/1373 با زبان روزه به دست يکي از همين اشرار به فيض عظيم شهادت نايل آمد.

​​بارگیری.jpg

بارگیری (1).jpg

 


آدرس: تهران، مینی سیتی، بلوار ارتش، اول شهرک نفت، خیابان نخل، سازمان مرکزی دانشگاه پیام نور؛ صندوق پستی: 4697-19395
تمامی حقوق این سایت متعلق است به دانشگاه پیام نور
کل بازدیده ها: 20420
شنبه 6 مرداد 1403